کد مطلب:276472 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

رنجش و وحشت شیطان
دعا كردن برای تعجیل فرج، مایه فزع و ناراحتی شیطان لعین و دوری او از دعا كردن می شود. دلیل بر این مدّعا بر دو وجه است:

اول، دلیل عقل: توضیح این كه بدون تردید این عمل شریف عبادت ارزنده ای است كه - چنان كه ان شاء اللَّه خواهد آمد - موجب كمال ایمان و تقرب به درگاه پروردگار سبحان است، و پر واضح است كه هرچه مؤمن به درگاه خداوند نزدیك تر شود شیطان از او دورتر و بیزارتر می گردد، زیرا هر چیزی كه در این عالم هست به سنخ و جنس خودش تمایل دارد.

باری؛ انسان هر اندازه در مراتب عبادت و اطاعت كامل تر شود و در كسب اخلاق و صفات پسندیده بیشتر كوشد، به عالم ملكوت نزدیك تر گردد، و برای او حقایق بسیاری كشف شود. لذا در حدیث آمده: اگر شیاطین اطراف دل های بنی آدم نمی گشتند، آن ها ملكوت آسمان را می نگریستند. [1] .

و همین طور از وسوسه های شیطانی و هوس های نفسانی و شهوت های حیوانی دور گشته و از موارد هلاكت فاصله گرفته تا به درجه ای برسد كه در حدیث قدسی از امام صادق علیه السلام روایت شده كه خداوند متعال فرمود: هیچ بنده ای به من تقرّب نمی جوید به چیزی كه خوشایندتر از واجباتی باشد كه بر او فرض كرده ام، و او به وسیله بجای آوردن نافله به من



[ صفحه 435]



تقرّب می جوید تا آن جا كه او را دوست بدارم. وقتی او را دوست داشتم گوش او خواهم شد كه به آن می شنود، و چشم او كه به آن می بیند، و زبان او كه به آن نطق می كند، و دست او كه به آن تلاش می نماید. اگر از من مسألت كند به او می دهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش نمایم. [2] .

می گویم: در توضیح این حدیث شریف دو وجه به نظر می رسد:

1 - این كه وقتی بنده به آن درجه والا و مرتبه اعلی نایل گشت، دیگر هیچ هدفی جز خدای متعال نخواهد داشت و غیر از او همه چیز را فراموش خواهد كرد، گوش و چشم و زبان به طور مثال است، یعنی: چیزی جز خدا نخواهد، پس خدا گوش او و خدا چشم او و... خواهد بود.

و امام چهارم سیّد الساجدین و امام العارفین علی بن الحسین علیهما السلام به همین معنی اشاره نموده كه در مناجات با خداوند می گوید: همّتم به درگاه تو متوقف ماند، و تمام خواسته هایم به سوی تو مصروف گشت. تنها تو، نه كسی جز تو، مراد من هستی، و تنها برای تو، نه برای غیر تو، بی خوابی و بیداری من است....

2 - و یا این كه منظور آن است كه هرگاه بنده به آن منزلت والا رسید، آنچه بخواهد می شود، و هیچ دری به او بسته نمی ماند. پس معنی این كه خداوند متعال گوش و چشم و دست او می شود آن است كه او می شنود آنچه ممكن است شنیده شود، و می بیند آنچه را ممكن است دیده شود، و آنچه بخواهد انجام دهد، پس او می شنود و می بیند و انجام می دهد آنچه را كه دیگران نمی شنوند و نمی بینند و انجام نمی دهند. و این از صفات ربّانی است كه خداوند متعال به جهت دوست داشتن او به وی عطا می فرماید. لذا گفته اند: اگر بنده، خدا را اطاعت كند همه چیز از او اطاعت می نماید. مؤیّد این وجه آن است كه خداوند - عزّوجلّ - در حدیث قدسی فرمود: اگر از من مسألت كند به او می دهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش می نمایم.

و در كتاب لئالی حكایت است كه ابراهیم بن ادهم گفت: از كنار چوپانی می گذشتم، به او گفتم: آیا آب یا شیری نداری به من بدهی؟ گفت: كدام را بیشتر خوش داری؟ گفتم:



[ صفحه 436]



آب. پس با عصای خود به سنگ سختی كه هیچ شكافی نداشت زد، آب از آن جوشید، از آن نوشیدم از برف خنك تر و از عسل شیرین تر بود، به حیرت ماندم. چوپان گفت: تعجب مكن كه بنده اگر مولایش را اطاعت كند همه چیز به فرمانش درآید.

و پس از آن كه به فضل و فیض الهی به این دو وجه الهام شدم به شرح الاربعین محقق عارف شیخ بهایی و شرح اصول كافی عالم ربّانی ملا صالح مازندرانی و مرآة العقول علاّمه مجلسی مراجعه كردم، در سخنان آن دو بزرگوار اوّل، مطالبی یافتم كه به وجه اول برمی گردد، و در سخنان مجلسی مطالبی بود كه به وجه دوم باز می گشت. ونیز وجوه دیگری در گفته های مجلسی هست كه باز به آن دو وجه برمی گردد - هرچند كه روش ها مختلف است -.

مخفی نماند كه این مبحث از اموری است كه گام ها در آن می لغزد و خداوند نگهدار و حافظ است.

و از مطالب گذشته معنی آیه شریفه: «إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الفَحْشآءِ وَالمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»؛ [3] راستی كه نماز از زشتی ها و گناهان باز می دارد، و البته یاد خداون بزرگ تر است.

نیز معلوم گشت كه ظاهراً - البته خدا دانا است - این سخن بیانگر دو امر است كه دومی از اولی بالاتر است:

امر اوّل: با توجه به این كه نماز معراج مؤمن و سبب نزدیك شدن بنده به درگاه خداوند است، اگر بنده آن را به همان گونه كه خداوند آن را امر فرموده ادا نماید، این نماز سبب دوری شیطان از بجای آورنده آن می شود، و لازمه اش این است كه از فحشا و منكرات اجتناب می كند. روایات متعددی نیز بر این معنی دلالت دارد از جمله:

در تفسیر مجمع البیان از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مروی است كه فرمود: كسی كه نمازش او را از زشتی ها و منكرات باز ندارد، جز دوری از خدا حاصلی نخواهد داشت. [4] .

می گویم: یعنی حقّ نماز را كاملاً ادا نكرده لذا اثر نماز بر او آشكار نشده است، واللَّه العالم.



[ صفحه 437]



در وسائل از حضرت رضا از پدرانش علیهم السلام آمده كه: پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: شیطان پیوسته از مؤمن هراسان می ماند، مادامی كه بر اوقات نمازهای پنج گانه مواظبت كند، پس اگر آن ها را ضایع نماید، شیطان بر او جرأت می كند، و او را در گناهان بزرگ وارد می سازد. [5] .

می گویم: هر عبادتی همین طور است كه اگر مؤمن آن را به همان گونه كه خداوند متعال امر فرموده بجای آورد - نظر به اقتضای عبادت - او را به خداوند نزدیك می نماید، و لازمه آن دوری شیطان می باشد، و هر عبادتی كه به نظر شارع مهم تر و عظیم تر باشد، آن اقتضا در آن بیشتر است و آن خاصّیت در آن كامل تر، مثل: نماز و زكات و ولایت و قرائت قرآن و دعا برای تعجیل فرج مولی صاحب الزمان و غیر این ها. و هر عبادتی كه شرایط قبولی در آن زیادتر جمع باشد، زودتر و كامل تر این نتیجه را می دهد. با این بیان سبب بودن دعا برای تعجیل فرج حضرت صاحب الزمان علیه السلام برای دوری شیطان، با دلیل و برهان معلوم شد.

امر دوم: كه در آیه شریفه بیان شده و از اوّلی بالاتر است این كه: نماز محض ذكر اللَّه و ذكر اللَّه محض است، و غافل ماندن از آنچه در آسمان ها و زمین است، و این امر حاصل می شود به این كه بنده تمام لحظات عمرش را در عبادت خداوند صرف كند، و از آنچه جز اوست چشم بپوشد، و هیچ التفاتی به غیر ننماید. و همین معنی باز از فرمایش گذشته امام چهارم علیه السلام و از سایر كلمات آن حضرت استفاده می شود. بنابراین اگر بنده نمازش را به طور تمام و كمال و آن طور كه باید و شاید بجای آورد شیطان از او دور می گردد به طوری كه نزدیكش نمی آید.

روزی یكی از علما درباره معنی حدیثی كه وارد شده: «نماز چهار هزار حدّ دارد» با من مذاكره كرد. به او گفتم: شماره گناهان - به طوری كه بعضی از علما گفته اند - چهار هزار است. ممكن است منظور این باشد كه این ها حدود است كه نمازگزار حقیقی از آن ها تجاوز نمی كند. یعنی دلیل و نشانگر این كه نماز را درست انجام داده، پرهیز از تمام بدی ها است، پس هركه از گناهان اجتناب ننماید، حقیقت نماز را بجای نیاورده، واز حدود الهی تجاوز كرده است. آن عالم این توجیه را پسندید.



[ صفحه 438]



شاهد بر این وجه حدیثی است كه در مجمع البیان از رسول خداصلی الله علیه وآله رسیده كه قبلاً آوردیم. [6] .

و نیز از ابن مسعود از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله منقول است كه فرمود: نماز نیست برای كسی كه نماز را اطاعت نكند، و اطاعت نماز آن است كه از فحشاء و منكر اجتناب نمایی.

شیخ طبرسی گفته: یعنی چون نماز نهی كننده از گناهان است، پس اگر كسی آن را بجای آورد ولی از گناهان دست برندارد، نمازش به آن صفتی كه خداوند توصیف كرده نخواهد بود، و اگر پس از مدتی توبه كند و از گناهان دست بردارد، معلوم می گردد كه نمازش برای او سودمند بوده است.

و نیز گفته: انس روایت كرده كه یكی از جوان های انصار با رسول خداصلی الله علیه وآله نماز می خواند ولی زشتی ها را هم مرتكب می شد، این رفتار به عرض پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله رسید، فرمود: روزی نمازش او را از زشتی ها باز خواهد داشت.

و از جابر مروی است كه گفت: به رسول خداصلی الله علیه وآله عرض شد: فلانی روزها نماز می خواند و شب ها دزدی می كند، فرمود: نمازش او را باز خواهد داشت.

و اصحاب ما روایت كرده اند از امام صادق علیه السلام كه فرمود: آن كه مایل است بداند كه آیا نمازش قبول شده یا نه، نگاه كند آیا نمازش او را از زشتی ها بازداشته؟ كه به هر قدر بازداشته باشد به همان قدر نمازش قبول شده است. [7] .

می گویم: این كه همه این سخنان را نقل كردم برای آن است كه كسی نگوید: اگر دعا كردن برای تعجیل فرج سبب دوری شیطان می شود، پس از بسیاری از افراد نباید گناهی صادر گردد؟ چون در جواب می گوییم: این عمل شریف نظیر نماز است، و هرچه در این باره گفتیم این جا نیز وارد است، و اشاره برای اهل ادراك كافی است.

دوم: دلیل نقل: در امالی شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام از پدرانش از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده كه به اصحاب خود فرمود: آیا خبر دهم شما را به چیزی كه اگر آن را انجام دهید شیطان از شما دور می شود، [همچون] دوری مشرق از مغرب؟ گفتند: آری. فرمود: روزه،



[ صفحه 439]



رویش را سیاه می كند و صدقه كمرش را می شكند، و دوستی كردن در راه خدا، و همكاری در كار نیك دنباله اش را قطع می نماید، و استغفار رگ حیاتش را می بُرد و هر چیزی زكاتی دارد، و زكات بدن ها هم روزه است. [8] .

می گویم: وجه دلالت این حدیث شریف، بر این معنی متوقف بر بیان مقدمه ای است كه:محبت دارای درجات و مراتبی است و هر مرتبه آن اثر و فایده خاصّی دارد، نخستین درجه محبّت، محبّت قلبی است كه به فارسی به دوست داشتن از آن تعبیر می كنند. ایمان، بر این مرتبه از محبّت متوقف است و برای رستگاری به رحمت پروردگار و دخول به بهشت این درجه لازم است. پس اگر بنده ای نتواند محبّت و دوستی قلبی خودش را كه نسبت به خدا و اولیای او دارد آشكار نماید، همین مقدار كافی است به نصّ قرآن كه می گوید: «إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمانِ»؛ [9] مگر كسی كه تحت فشار واقع شود، در حالی كه دلش به ایمان محكم باشد. و آثار مختلفی از این مرتبه برمی آید كه افراد مرتبه دوم می باشند.

مرتبه دوم به فارسی، دوستی كردن و به عربی تحابُب و مُوادّه نام دارد، و گاهی به آن «حبّ فی اللَّه» گفته می شود.

و در فضیلت دوستی كردن، احادیث متعددی آمده كه آوردن آن ها موجب طولانی شدن سخن است. از جمله آثار آن چنان كه در این حدیث ذكر شده، دوری شیطان از انسان می باشد و این از بهترین عنایات الهی است.

اكنون كه این مقدمه را دانستی باید گفت: منظور از حبّ فی اللَّه (دوستی كردن در راه خدا) به قرینه اوّل حدیث كه فرمود: اگر آن را انجام دهید - كه ظهور در افعال بدنی انسان دارد - همان تحابُب، یعنی اظهار محبّت به وسیله افعال بدنی نسبت به بزرگان و برادران دینی است. بدون تردید عظیم ترین اهل ایمان یعنی مولای ما حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشریف - از تمام افراد انسان به اظهار محبّت شایسته تر است، و ثمره دوستی كردن به آن



[ صفحه 440]



حضرت - كه دوری شیطان است - با دعا برای تعجیل فرج آن جناب زودتر از دوستی كردن به دیگران حاصل می شود. و همچنین دوستی كردن با كارهای دیگر غیر از دعا همین ویژگی را دارد، و نیز دوستی كردن نسبت به پیغمبر و خاندان گرامی آن حضرت - علیهم الصلوة والسلام - و مؤمنین به درجات مختلف آثار ارزنده ای به بار می آورد.


[1] بحار الانوار: 59:70.

[2] كافي: 352:2.

[3] سوره عنكبوت، آيه 45.

[4] مجمع البيان: 285:8.

[5] وسائل الشيعه: 81:3.

[6] مجمع البيان: 285:8.

[7] بحار الانوار: 192:82.

[8] امالي صدوق: 59، مجلس 15، ح 1 - چاپ بيروت -.

[9] سوره نحل، آيه 106.